مکثی بر نوشته ی نقاب پوش د . م. از شهر لندن مقیم آلمان
زبیر شیرزاد زبیر شیرزاد

هدفم ازین نوشته به هیچ وجهه در دفاع از هیچ شخص نبوده بلکه دفاع از تصمیم جمعی با خرد جمعی مجلس موسسان نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان میباشد، احترام به انسان احترام به خود است ولی در موردی شخصی که از یک سو خودرا عضو نهضت معرفی میدارد و از سوی دیگر چون موش در سوراخ دیوار پنهان میشود و ادعای دارد مبنی بر اینکه در دفاع از مرام نهضت برخاسته. در حقیقت چنین نیست، بلکه نوشته اش سراپا دشمنی با نهضت و نهضتی ها است. شما نقاب پوش حتماً اساسنامه و مرامنامهء نهضت را مطالعه نموده اید، حتماً حق العضویت را که پابندی یک عضو یک سازمان میباشد نیز پرداخته باشید و شاید چون لاف زنان اصول دموکراسی را نیز آموخته باشید و شاید علیه قانون عقب ماندۀ چادری پوشی مبارزه کرده باشید، حتماً خانم محترمۀ شما از حقوق زن که در اصل حقوق خودش بوده دفاع کرده باشد چطور به یکباره گی همه گذشته را زیر پا نموده چون "مجاهد" و "طالب" خواهان قانون چادری پوشی نه تنها به نصف بدنۀ جامعه ما یعنی زن هستید، بلکه خودرا نیز در زیر نقاب سیاه چادری پنهان نموده اید تا باشد چهرۀ مزدور منش ات کسی نشناسد. اگر هزار بار خودرا زیر نقاب سیاه مخفی سازید در موردت عنقریب معلومات کافی به دست می آورم. و اگر هدفت ازین باشد تا سوء استفادۀ که نموده اید و دستان ناپاکت کسی نشناسد بازهم در اشتباه هستید. من میدانم که اعتماد به نفس هم ندارید و در توطئه های خاینانهء درون حزبی به امر بیگانه گان نقش منفی بازی می کنید و قرار گرفتنت در برابر فیصلهء جمعی نهضت اثبات این ادعای من است. فساد اخلاقی ات نیز به همه آشکار خواهد شد. ای کاش نقاب پوش و سیاه دل مثل سایر اعضای سابق حزب که عضو نهضت نیستند علناً از نام خود و از ادرس خود در برابر پروسهء انتخابات قرار گرفت اگر تو وجدان بیدار میداشتی حد اقل مثل رفیق طاهر نسیم جرئت میداشتید که از نام خود از این تلخ تر می نوشتید که هیچ پروائی نداشت ولی تو بزدل هرگز این جرئت را نداری زیرا دیگر سازمانها نظر به دیدگاه خودشان حق مسلم دارند که در برابر پروسهء انتخابات و کاندید نهضت ابراز نظر نمایند. به هرصورت، اگر هدفت بحث و یا انتقاد باشد یقیناً که نه بحث است و نه انتقاد به جز اینکه به مثابه مزدور و جاسوس سپاه پاسداران ایران آنهم زیر نقاب سیاه در برابر فیصلهء جمعی نهضت قرار گرفته اید. هر نهضتی حق مسلم دارد تا در برابر هر فیصلهء جمعی و یا فردی که به آن موافق نباشد از سازمان واحد اولیه الی کنگرۀ حزبی مخالفت و ابراز نظر نماید. باید بدانید که طرح انتقاد و پیشنهاد و ابراز نظر در جلسات حزبی یکی از خصایل عالی انقلابیون میباشد. انتقاد علیه فیصله های جمعی در کوچه و بازار کار ساده لوحان و نقاب پوشان همچو شما میباشد و به چنین شیوه زیستن کار انقلابیون نمیباشد. انقلابیون هرگز و هیچ وقت در غیاب رفیق و همسنگران خود برخورد و انتقاد غیرموجه و حتی موجه را نمیکند. اگر خصلت انقلابی را ندارید مبارکت باد! حد اقل به مثابه انسان از خصلت عیاران برخوردار باشید و مردانه وار نامت را بنویسید. اگر با شرکت کاندید نهضت و معاونین اش موافق نمی باشید چرا در جلسۀ حزبی الی جلسۀ اروپائی جرئت اخلاقی را نداشتید تا در این مورد صدایت را بلند میکردید. اگر هراس داشته باشید این هم خیانت است. اگر شما واقعاً نهضتی هستید امیدوارم قبل از اینکه واحد حزبی ات در مورد اخراجت تصمیم بگیرد دامان پاک نهضت را رها و به سازمان دلخواهت مراجعه کنید. ای کاش نقاب سیاه پلاستیکی ات از روی چهرۀ تان دور نمایید و به چشم باز این طبعیت زیبا را مشاهده نمایید. نابینا از خدا دوچشم میخواهد ولی تو در قرن بیست و یک بالای نعمت خداوندی پردۀ سیاه را کش نموده اید تا از نظر مردم و نهضتی ها پنهان باشید. من میدانم چرا سراپا از وجودت و نوشته ات بوی دشمنی با مردم، وطن، نهضت و نهضتی ها به مشام میرسد. میدانم که هیچ وقت همچو شما نقاب پوشان حرفی راست گفتن را ندارید تا در جلسه در حضور دیگر نهضتی ها نظریات خودرا ارایه کنید که این کار بزدلان و مرتجعیین است. هنوز که هنوز است سر وقت است باید شهامت پیدا نمایید که در جلسات نظریات خودرا ارایه و جوابش را به گوش باز بشنوید. اکنون می پردازم به جواب سوال های شما نقاب پوش:

۱ - من متیقین هستم از پاراگراف نهم اساسنامه تعبیر سوء نموده اید زیرا هر عضو نهضت عضو سازمان اولیه محلی خود میباشد میتوانید نظریات پیشنهادات و انتقادات تانرا در جلسه ارایه نمایید در صورتیکه به قناعت شما پرداخته نشود میتوانید در نشرات الکترونیکی و مطبوعات به نام اصلی تان نشر نمایید نه اینکه از نام مستعار.

۲ – بازهم به وجدانم سوگند من در دفاع شخص و یا پاسخ به عوض دیگران نمیباشم ازینکه از طی دل به مثابه یک حزبی آرمانگراه که سرمشق مبارزه ام دفاع از منافع زحمتکشان میباشد بناً من را وادار ساختید در دفاع از فیصلهء جمعی نهضت در برابر شما ساده لوحان، ماجراجویان و کودنها که همیشه در برابر فیصله های اصولی حزب دیروز و منافع زحمتکشان قرار گرفته اید به دفاع برخیزم و این حق مسلم من است. خاموشی در برابر همچو اشخاص جفا به آرمان انقلابی من و همفکران من میباشد.

۳ - رزمیار برحق آنچه گفته درست گفته. و اگر کسی دیگری نیز میبود در مورد همچو نقاب پوشان چنین حرفی میزد که من آنرا نه تنها تایید میکنم و برای شما آنرا تکرار میکنم که شما یک آدم جبون ترسو و بزدل هستید که عقب نام مستعار پنهان شده اید و علیه فیصله نهضت اقدام نموده اید. چنین آدم ها را لازم است که انسانهای بیشرم خطاب نمایند. ای سیاهدل! تو میدانی که مبارزه کار نهایت دشوار است، تجمع همفکران کار ساده نیست عوض اینکه به اکثریت خاموش آن حزب دیروز مان مراجعه کنید مرام نهضت را و گذشتۀ پرافتخار دیروز را برای آنها توضیح نمایید و آنها را به دور نهضت فراگیر بکشانید و به سوال های شان جواب قانع کننده بگویید در تخریب نهضت اقدام مینمایید که قبل از شما نیز زمانی که ما در زیر یک چتر بزرگ حزبی یعنی ح.د.خ.ا. و حزب وطن قرار داشتیم چند تن انگشت شمار وظیفۀ فعلی شما را به دوش داشتند و اکنون سرگردان در دیار غربت میگردند که تو یکی از آنها هستی. ای کاش تو به حریم شخصی رزمیار حمله ور میشدی میدانید تو به حریم خانواده بزرگ سیاسی تاخته اید مسکه و قیماق و پنیر اودکا و ویسکی زیب دسترخوانت است ولی تو علیه حریم آن نهضتی های که به خوردن نان خشک محتاج هستند ولی پرچم نهضت را در قرا و قصبات به اهتزاز نگهداشته اند در حالیکه زور و تفنگ در آن کشور حاکم است یک لحظه نهضتی ها در فکر شخصی خود نشدند شب و روز صفوف دیروز را به خاطر مبارزه مشترک امروز جمع نموده شرم اور است که انها را اکنون تخریب می کنید. بدتر از اینکه فیصلهء مجلس موسسان را فیصلهء هیئت شورای اروپائی میدانید و ادعا دارید که اکثریت هیئت اجراییه به کاندید شدن حبیب منگل مخالفت ورزید ولی اقلیت ان را به پروسه انتخابات معرفی نمود. آیا اقلیت در برابر اکثریت میتواند چنین اقدام نماید. میدانید و یا اگر نمیدانید ای کاش نامت را می نوشتید چون من معلم ریاضی هستم که قد و قواره ات را در فورمول ریاضی محاسبه می کردم که سرت چقدر قیمت دارد و یا از برکت مهمانی ها که زمینهء خوش گذرانی به دیگران بوده اید به روی کاغذ به همه افشایت میساختم.

ای ساده لوح! گویند دیوار موش دارد و موش گوش دارد، ولی تو موش گوش هم نداری، به یاد داشته باشید که روزی فرارسیدن یک حزب بزرگ سیاسی رسیدنیست وحدت و مبارزه در راه وحدت نه تنها وظیفه نهضتی ها و متحد ملی است، بلکه وظیفه تمام نیرو های ملی، دموکرات چپ و ترقیخواه ولو در هرسازمانی که از بدنهء حزب پرافتخارما حزب شهیدان گلگون کفن ما جدا شده است میباشد. مطمئن هستم از جملۀ کسانی هستید که به نام داعیه وحدت علیه وحدت مبارزه میکنید.

جناب نقاب پوش تو افتخار کن که حبیب منگل صاحب قوم است ولی او یک انسان اگاه است و خودرا منسوب به همه کشور میداند. اگر قومش به کاندید نهضت رای داد ای کاش تو هم هویت میداشتی و از قومت میخواستید که در پروسهء انتخابات به نفع زحمتکشان به کاندید نهضت رای میدادند. نه تنها این کاری را نکردید بلکه به عوامل تخریش کننده ات دیگران را وادار ساختید تا به کاندید نهضت رای ندهند. . به این گناه تاریخی تان روزی جواب خواهید داد.

جناب بزدل چطور وجدانت اجازه داد تا آن پلاتفورم که نه تنها ممثل نظریات نهضتی ها است بلکه نظریات تمام نیروهای ملی دموکرات و ترقی خواه، سران اقوام، شخصیت های ملی، روحانیون متدین و مسلمان، نظریات اصناف، کارگران و دهقانان در آن درج گردیده و برای مدتی سه ماه به خاطر نظرخواهی پیشکش گردیده بود با آنهم آنرا تو یک "پلاتفورم اپورتونیستی" "خاینانه" و "تسلیم طلبانه" یاد نموده اید یقیناً که به چنین حرف هایت شرم ابدی نصیبت خواهد شد.

 فراموش مکن هر عضو حزب از آن جمله هر نهضتی در برابر اجرای دساتیر رهبری خویش مسوولیت دارد ما نهضتی ها نیز به دستور رهبری لبیک گفته چند پولی را غرض کمپاین تبلیغاتی ارسال نمودیم که هرگز به هدر نرفته، بلکه یکی از وظایف خویش را انجام داده ایم و نهضت توانست کاری که در چندین سال نمیتوانستیم آنرا انجام دادیم نمونه آن ایجاد سازمان نهضت در دایکندی، کندوز، هلمند و زابل است. اگر مجلس موسسان برای منافع زحمتکشان به خون ما هم ضرورت داشته باشد مثل سایر انقلابیون دریغ نخواهیم کرد و به آن افتخار خواهیم کرد. زیرا انقلابیون در راه منافع زحمتکشان جان و مال خودرا در سراسر جهان قربانی نموده. من به نماینده گی نهضتی ها از فرد فرد نه تنها نهضتی ها و آنهاییکه غیر نهضتی ها اند و در این راه مارا یاری رسانده تشکر میکنم.

نهضتی ها هم اتباع کشور سربلند ما افغانستان اند. حزب دیروزما و نهضت امروزما هیچ وقت و هیچ زمان علیه مردم مسلمان ما مبارزه نکرده و دین و مذهب نیاکان مارا به چشم حقارت ندیده، بلکه آن دین و مذهب را اخلاق مردم خود دانسته نام "جمهوری اسلامی" در یک جرگهء وسیع در حالیکه تفنگ در آن حاکم بود مطابق قانون اساسی کشور مسمی گردیده. اگر انتخابات و شرکت در پروسهء انتخابات به معنی پذیرش "جمهوری اسلامی" باشد یقیناً که ما زاده همان کشور هستیم و زیر پرچم آن زنده گی می کنیم کدام عیبی ندارد. هدف ما از مبارزۀ انتخاباتی مبارزه علیه اسلام و مردم مسلمان نبوده، بلکه خواهان یک حکومت کارآمد که در آن همه اقوام و ملیت ها و احزاب حضور گسترده خودرا پیدا نمایند مبارزه نموده ایم. ما درین پروسه علیه فساد اداری مافیای قاچاق مواد مخدر و مافیای قاچاق انسان مبارزه نموده ایم. اگر هدفت حضور در پروسهء انتخابات در یک کشورِ اشغال شده میباشد آیا از مبارزۀ گاندی، مبارزه مندیلا، مبارزه مردم فلسطین، مبارزه مردم الجزایر، مبارزه مردم عراق چشمپوشی مینمایید؟ باید بدانید که مبارزه کردن و تسلیم شدن دو معنی و دو اصل جداگانه است. باید نیروهای مترقی اگر کشورش اشغال هم باشد مبارزه نمایند. یگانه سد اشغال در اتحاد نیروهای مترقی و مبارزۀ آن علیه اشغالگران میباشد. استقلال کشور نه تنها از میلۀ تفنگ مجاز است بلکه از راه عدم تشدد و مبارزات انتخاباتی بهتر و بهتر تر است.

نهضت هرگز و در هیچ جای ادعای نکرده است که صدها هزار عضو دارد حتماً خواب را دیده اید و در ایام خواب در وقت محاسبه لحافت را خورده اید.

اگر هدف از شمارش آرای کاندید نهضت باشد هر رای رای دهنده را به معنی واقعی آن راه آگاهان، راه زحمتکشان، راه انقلابیون را محاسبه کن در آنصورت میدانید که مقام نهضت در کجاست یقیناً مقام نهضت در بین زحمتکشان است.

شما به دکتور حبیب منگل حبیب نهضت ما حمله کرده اید ای کاش به مثابه یک تار موی سفید حبیب و همراهانش تو و سازماندهنده گانت همت میداشتید و به دستور حزب لبیک میگفتی یکجا با آنها به سوی قربانی میرفتی که نرفتی. یقیناً دیگران را هم مانع شدی ای بزدل باید به همت والای حبیب و همراهانش افتخار کنی. ما به حبیب و همراهانش افتخار میکنیم. مبارزۀ آن یقیناً ثبت تاریخ گردید. حبیب و همراهانش آن کاری را کرد که چندین سال آنرا نمیتوان کرد. حبیب نه از حاکمیت تفنگ نه از اشغالگران و نه ازمافیا هراسید، بلکه مردانه وار در حضور هزاران مردم در شهر کابل، جلال اباد، مزار و هرات و در دیگر جلسات چنین اعلان کرد: "اینجانب حبیب منگل سابق عضو ح.د.خ.ا. و حزب وطن سفیر کبیر جمهوری دموکراتیک افغانستان در حاکمیت زنده یاد ببرک کارمل و شهید دکتور نجیب الله به مثابه خدمت گذار دیروز و امروز شما به نماینده گی نهضت فراگیر و تمام نیروهای ملی دموکراتیک و ترقیخواه به مبارزۀ انتخاباتی که حق مشروع ماست بخاطر یک حکومت کارامد مبارزه میکنیم و در این راه به یاری مردم خود به پیش میرویم". اینست رزمنده گی انقلابی. چه خوب گفته اند چه بهتر اگر کوتاه زیست اما برومند و انقلابی زیست. چه شرم آور اگر سالها زیست تمام عمر چون دشمن مردم در این دنیای زیباه زیست. نهضت متعلق به مردم خود است هر شعارش بخاطر بهبود مردمش است نهضت هرگز به افراط گری تن نمیدهد ما نهضتی ها هیچ وقت کاری را نخواهیم کرد که مایه شرمنده گی مردم ما شود نهضت ما همان قسم که حزب محبوب دیروز ما کاری نکرده که مایهء شرمنده گی ما شود. صداقت و ایمانداری رهبران و صفوف ما به همه آشکا ر است و ما به آنها افتخار میکنیم. لحظهء با خود قضاوت کنید که این ما بودیم و یا شما بودید که دروازه های ارگ را برای شورای نظار و حزب اسلامی باز کردید و به آنها خیر مقدم گفتید که با این عمل نابخشودنی تان در برابر تاریخ پاسخگو خواهید بود و به یاد داشته باشید و حرف آخرینم را با گوش بازت بشنو به آن اهداف شوم تان هرگز نایل نه خواهید شد.

 

زنده باد مردم افغانستان!


October 8th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات